نامه عاشقانه خداوند به تمامی بندگان:
تاريخ : دو شنبه 25 اسفند 1393 | 17:36 | نويسنده : سحر



سوگند به روز وقتی که نور میگیرد و به شب وقتی ارام میگیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام(ضحی 1تا3)
افسوس که هر کس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی(یس30)
و از تمام پیام هایم روی برگرداندی(انعام4)
و با خشم رفتی و فکر کردی که هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیاء78)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت برهمه چیز قدرت داری(یونس24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمیتوانستی و نمیتوانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمیتوانی از او پس بگیری(حج73)
پس چون مشکلات از بالا به پایین امدند و چشم هایت از وحشت فرو رفتندو تمام وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی(احزاب10)
تا زمین با ان وسعت بر تو تنگ امد پس حتی از خودت هم به تنگ امدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی که من مهربان ترینم در بازگشتن(توبه118)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: